کتاب رمان جدید و بسیار زیبای تاک های عاشق
خلاصه داستان : در بالکن را باز کرد و دستش بی اراده کلید چراغ را جست . اثری از کلید نبود . یه یادش آمد که بالکن خانه شان در تهران چراغ داشت . شب های گرم بی اختار دستش بر کاشی های صاف گل بهی می نشست و بی آنکه نگاه کند ، انگشت سبابه اش کلید کوچک چراغ را بطرف بالا فشار می داد. دستش را از دیوار زبر به سرعت پس کشید . همین یک لحظه اما ، …